درباره مبارزه و مبارزان و سفر رحمان به تهران

بازنشر از سامانه پیام

هفته جاری از سوی دوستان در «کمیته شهروندی نجات گروگانها و زندانیان سیاسی» برای «حاجی عبد الصمد غیرتف» اختصاص یافته است. امیدواریم، نزدیکان او و دوستانش و نیز عزیزانی که او را می‌شناسند، درباره‌اش بنویسند، تا ما، تاجیکستانیها این زندانی را بهتر بشناسیم

و اما یادداشتی که می‌خواهم برای این هفته بنویسم و با عزیزان خواننده در میان بگذارم، در دو محور است: یکی، درباره موضع بعضی از دوستان مبارزمان پس از فاجعه بدخشان و شهادت شمار زیادی از هم‌وطنانمان که به دست نیروهای «رحمان» به قتل رسیدند. و دیگر، درباره سفر «رحمان» به تهران

 1) مبارزه چیست و مبارز کیست؟

شایسته است، در مقدمه صحبت در محور اول، ابتدا برای شهیدانی که به دست نیروهای «رحمان» کُشته شدند، مخصوصاً شهید «محمدباقر محمدباقروف» دعا کنیم و برای نزدیکان آنها، بخصوص مادرانشان از درگاه خداوند، صبر جمیل تمنا نماییم. بی‌شک، خون آنها بی‌ارزش نیست که به همین راحتی ریخته شود، ولی مژه ما، تاجیکها تکان نخورد که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده. نه، هرگز! «رحمان» و شمار بسیار اندک از اطرافیانش با این کارشان مرتکب جنایتی شدند که هرگز و ابداً فراموش نخواهد شد. گذشته از اینکه انتقام خون این عزیزان از جانی‌ها نه تنها لازم که یک دَین است بر گردن تک تک ما، تاجیکستانیها. و اما به چه راهی، این را روزگار نشان می‌دهد

 حالا مطلب اساسی: در بحبوحه فاجعه بدخشان و پس از آن، یکی دو نفر از دوستان مبارزمان که حضور آنها بخصوص در شبکه‌های اجتماعی پررنگ بود، اظهار داشتند که از پیکار در میدان سیاست «خداحافظی» می‌کنند و دلشان به اصطلاح، «ماند». خوب، از چه کسی ماند؟ از تاجیکستانیها ماند. چرا؟ زیرا به گفته آنها، مردم وقتی هممیهنان و همخونهایشان در گوشه‌ای از کشور کُشته می‌شوند و از سوی رژیم به آنها ظلم و ستم می‌شود، مژه‌اشان تکان نمی‌خورد و هیچ پروایی ندارند و از اینرو، ارزش آن را ندارد که آدم برای یکچنین جامعه ای مُرده پیکار کند

نکته‌ای که می‌خواهم به این عزیزان عرض کنم این است که به نظر آنها، گویی جامعه — همه و یا لااقل اکثریت آن — مثل آنها می‌‌اندیشند و مثل آنها دغدغه دارند و از اینرو، توقعشان از جامعه آن است که مثل آنها باشند که مثلاً، وقتی از ناحیه رژیم به کسی ظلم می‌شود (مثل آنچه امروزها نسبت به مردم بدخشان صورت می‌گیرد)، خاموش و ساکت ننشینند و بی‌تفاوت نباشند، بلکه حرکتی کنند. و زمانی که می‌بینند، جامعه — لااقل اکثریت آن — مثل آنها نیستند، یکدفعه ناامیدی وجودشان را فرا می‌گیرد و از پیکار خود دست برمیدارند

در حالی که یک مبارز و پیکارجو باید بداند، مبارزه وی نه تنها با رژیم و حاکم جامعه که ظلم می‌کند است، بلکه در کنار آن، بیدار کردن مردم، خودش مبارزه است و بلکه اساسیترین پیکارهاست. مبارزه فقط این نیست که شما با حاکم دست به گریبان شوید و از جامعه توقع داشته باشید، همراهی اتان کند و آفرینتان بخواند. هرگز! بلکه مهمترین پیکار و مبارزه، این بیدار کردن جامعه است اگر به گمان شما، مُرده. حضرت نوح (ع) حدود هزار سال کارش این بود که به جامعه و مردم خود بفهماند که آنها در خواب غفلت هستند. در این مدت، حضرت نوح (ع)، با اینکه با دشمنیهای مردم رو به رو گردید، اما ناامید نشد و نگفت که دلش از آنها مانده! بلکه به کارش ادامه‌ داد

بنا براین، وظیفه یک مبارز و پیکارجو امروز در جامعه ما این است که به مردم بفهماند، این رژیم باید سرنگون و گورش را گم کند. با منطق، با استدلال و با آوردن حجت، برای مردم ثابت کند که رفتن این رژیمِ خون‌آشام به نفع و سود آنها و کشور است، وگرنه نه تنها خودشان که فرزندان و نسل آینده آنها با انواع بدبختیها رو به رو خواهند شد. مبارزه و پیکار، نفَسی بسیار طولانی از انسان می‌خواهد و حوصله و صبری بسیار می‌‌طلبد. باید انسان حوصله داشته باشد و فراز و نشیبهای این راه نباید انسان را ناامید و با یأس مواجه سازد. اگر قرار است، با یک حادثه و یک فاجعه، انسان دلش سرد شود و با جامعه «خداحافظی» کند که مبارزه کاری بسیار سهل و آسان بوده است

مهمترین کاری که امروز باید بکنیم و لحظه‌ای ناامید نشویم این است که به کارمان و به مبارزه‌امان ادامه بدهیم؛ از طریق همین فضای مجازی که در اختیارمان است، از طریق اعتراضها در کشورهایی که هستیم. هرچند به تنهایی و کسی همراهمان نیست. از ینکه «ویس الدین آدینه ف» گاهی به تنهایی در برابر سفارت تاجیکستان به اعتراض می‌نشست، بنده کل خوشحال می‌شدم و روحیه می‌گرفتم. این کارها به مردم روحیه می‌دهد. یکی از مهمترین پیکارها در بیدار کردن جامعه، همین کار است

آن بانو، نخست‌وزیر میانمار، زمانی بود که تنها کمر به مبارزه و پیکار بسته بود و کسی جرأت همراهی با او را نداشت. به تنهایی تحصن می‌کرد و به تنهایی در برابر سفارت کشورش در اروپا اعتراض می‌نمود. همه به او میخندیدند که دیوانه است! اما این بانو — که فعلاً کاری به این ندارم که بعدها چه موضعی در برابر مسلمانان در کشورش گرفت — لحظه‌ای ناامید نشد و نگفت، از مردم میانمار دلش مانده است که کاری در برابر دیکتاتور کشورشان نمی‌کنند. سرانجام، کوششهای این بانو به ثمر نشستند و پیروز‌ شد و رژیم دیکتاتوری و نظامی در میانمار سرنگون گردید

بنا براین، مبارز به کسی گفته می‌شود که فراز و نشیبهای روزگار او را ناامید نمی‌سازد و دست از پیکار برنمیدارد

یک قاعده کلی که قاعده‌ای قرآنی هم هست، به دستتان بدهم. و آن اینکه: وقتی دیدید، پیکار شما در برهه‌ای از زمان مبارزه نتیجه نداد، بدانید، هنوز جامعه سزاوار زندگی خوش و در سایه آزادی از قید و بندها و دیکتاتوری نبوده‌اند. وگرنه، محال است، جامعه سزاوار یک نظام شایسته و به دور از هر نوع دیکتاتوری باشد، ولی فضا برایش تغییر نکند. و به سخنی دیگر، کوشش و تلاش شما هنوز کافی نبوده است، بلکه بیشتر باید تلاش و مبارزه کنید. بنا براین، شکست در مرحله‌ای از مراحل مبارزه، نه اینکه انسان را ناامید، بلکه به او این مطلب را می‌رساند که هنوز تلاش او کافی نبوده است و باید بیشتر تلاش کند. معنای آیه-

 إِنَ اللَهَ لَا يُغَيِرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَىٰ يُغَيِرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ

«خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد، تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند…» (سوره رعد، آیه 11) — همین است.

2)  دو سه جمله درباره سفر «رحمان» به تهران

هفته جاری همه ما، تاجیکستانیها شاهد سفر «امامعلی رحمان» به تهران و امضای چند سند تفاهم بین این کشور و تاجیکستان بودیم. سفر «رحمان» به تهران، درست زمانی صورت گرفت که دستان او با خون دهها شهروندان تاجیکستانی آغشته و مادران زیادی را در تاجیکستان داغدار کرده بود

جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از ضامنهای برقراری صلح در تاجیکستان، وظیفه‌اش این بود که به جای استقبال از «رحمان» و تفاهم با او، وادارش کند، تا دست از ستم به مردم خود بردارد. اما نکرد. یعنی به وظیفه و تکلیف خود به عنوان ضامن صلح در کشور ما، عمل نکرد. ما سهل‌انگاری این کشور و مقاماتش را هرگز فراموش نخواهیم کرد

مسئولان این کشور، درست مثل مسئولان روسی و سایر ضامنهای صلح، با توجه به اینکه «رحمان» با انواع فریبکاریهایش «پیروز‌» از آب درآمده است و گمان می‌کنند، او قدرت واقعی در تاجیکستان است، ترجیح می‌دهند که با وی سر و کار داشته باشند و به نظر آنها، طرف دیگر صلح، یعنی نیروهای اپوزیسیون  — که پیمان ملی تاجیکستان الآن وارث آن است — دیگر در جامعه تاجیکستان حضور فیزیکی ندارد

اما اشتباه می‌کنند. و هر کشوری هم که چنین فکر می‌کند، اشتباه می‌کند. اساساً، موجب تأسف است که کشورهایی در تاجیکستان ضامن صلح بودند که امروز ترجیح می‌دهند، «رحمان» در تاجیکستان در رأس قدرت باشد. ظاهراً، او را می‌پسندند و از سیاستهای او خوششان می‌آید و نمی‌خواهند، در تاجیکستان نظامی مردمی برقرار شود. یکی از دلیلهای عمده پشتیبانی و حمایت آنها از «رحمان»، همین نکته است. یعنی نمی‌خواهند، در تاجیکستان یک نظام واقعاً مردم‌سالار و دموکراتیک برقرار شود

اما ما به کارمان ادامه‌ می‌دهیم. ما به مبارزه و پیکار خود ادامه‌ می‌دهیم. فراز و نشیبهای راه نه تنها خسته‌امان که برعکس وادارمان می‌کند، بیشتر تلاش کنیم؛ بیشتر کوشش کنیم و به مردم و جامعه خود بفهمانیم که «رحمان» تاجیکستان را نابود و مردمش را بی چاره کرده است. کاری کرده است که تاجیک در دنیا سرافکنده و جوانانش مردی‌کار گردند. وضعی که «رحمان» در تاجیکستان به وجود آورده است، قابل تحمل نیست. و روزی او در برابر اعمالش پاسخ خواهد داد. در همین دنیا قبل از آخرت

سلامت باشید

منبع: پیام

#Ҳафтаи_Абдусамад_Ғайратов

#Озодӣ_ба_Абдусамад_Ғайратов

#Свободу_Абдусамаду_Гайратову

#Free_Abdusamad_Ghayratov

Добавить комментарий

Заполните поля или щелкните по значку, чтобы оставить свой комментарий:

Логотип WordPress.com

Для комментария используется ваша учётная запись WordPress.com. Выход /  Изменить )

Фотография Twitter

Для комментария используется ваша учётная запись Twitter. Выход /  Изменить )

Фотография Facebook

Для комментария используется ваша учётная запись Facebook. Выход /  Изменить )

Connecting to %s

Блог на WordPress.com. Тема: Baskerville 2, автор: Anders Noren.

Вверх ↑

%d такие блоггеры, как: